بدون عنوان
سلام عشق ماماني طاها جونم امروز شنبه نوزدهم ارديبهشت ماه سال 94 رفتي ماه يازدهم.يعني تا دوماه ديگه يكساله ميشي. الهي قربون جيگرم برم كه روز به روز داره شيطونتر ميشه و خيلي هم ناز نازي.اين روزها فقط چيزهايي رو كه مي بيني گريه مي كني كه و باچشمات اشاره مي كني بهت بديم.گل و گلدان خونه و جاكاغذدستمالي و اين يك دو روز هي لامپ ها رو نگاه مي كني و گريه مي كني بلندت كنم تا دست بزني اما خطرناك عزيزدلم. امروز صبح هم كه ماماني برات املت پخته بود گذاشت سفره تا بره چيزي بياره و شما دستت رو زدي و خيلي گرم بود و انگشت وسطيت قرمز شد و زدي به گريه و حتي املت هم به زور دو قاشق خردي با اينكه دوست داري املتو اما همش گريه كردي. الهي جيگر مامان بسو...
نویسنده :
ديلا
22:56